کد مطلب:77554 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:109

خطبه 070-در نکوهش مردم عراق











و من كلام[1] له علیه السلام

فی ذم اهل العراق

یعنی از كلام امیرالمومنین علیه السلام است در مذمت اهل عراق:

«اما بعد یا اهل العراق، فانما انتم كالمراه الحامل، حملت فلما اتمت املصت و مات قیمها و طال تایمها و ورثها ابعدها.»

یعنی اما بعد از حمد خدا و نعت رسول صلی الله علیه و آله ای اهل عراق! پس نیستید شما مگر مثل زن حامله ای كه حمل داشته باشد، پس وقتی كه تمام بكند مدت حملش را سقط بكند و بیندازد ولد را مرده، بمیرد شوهر آن زن و مدت بیوگی و بی شوهری او دراز بكشد[2] و وارث دور داشته باشد نه نزدیك.

اما مماثلت با زن مذكوره به تقریب آنكه متحمل مشقت جنگ معاویه شدند و در وقتی كه نصرت و غلبه نزدیك شد، از نصرت و غلبه گذشتند و راضی به تحكیم گشتند و باقی ماندند بی امام و امیر، مثل خوارج و بی اطاعت امام مثل سائر. و وارث شد ملك و سلطنت را دشمنان ایشان كه قرابت با ایشان نداشت[3] مگر به عداوت و خصومت.

«اما و الله ما اتیتكم اختیارا و لكن جئت الیكم سوقا»

یعنی سوگند به خدا نیامدم نزد شما از روی اختیار و اراده و اما آمدم به سوی شما از روی راندن قضا و حكم خدا.

«و لقد بلغنی انكم تقولون یكذب.[4] قاتلكم الله! فعلی من اكذب؟ اعلی الله؟ فانا اول من

[صفحه 370]

آمن به، ام علی نبیه؟ فانا اول من صدقه.»

یعنی به تحقیق كه خبر به من رسید كه می گوئید شما كه دروغگو است. خدا شما را از حیات دنیا و آخرت دور گرداند، پس من بر چه كس دروغ می گویم؟ یا بر خدا افترا می گویم و اینكه باطل است به تقریب اینكه من اول كسی باشم كه اقرار و اعتقاد كردم به خدائی او. یعنی در اول خلقت و ابتدای تكلیفم تصدیق كردم به اینكه اوست عالم و قادر و منتقم و حكیم و شدیدالعقاب. پس چگونه توانم دروغ گفت به او. و اگر بر پیغمبر او دروغ گویم پس او را كاذب دانسته ام در انذار و تخویفی كه داده است از برای دروغگویان و در قرآنی كه به وعید آن یاد كرده است و حال آنكه من اول كسی باشم كه در اول بعثت او تصدیق او كرده ام و اعتقاد بر صدق او كرده ام. پس چگونه كاذب و مكذب او باشم!

«كلا و الله! و لكنها لهجه غبتم عنها و لم تكونوا من اهلها.»

یعنی نیست كه دروغ گفته باشم سوگند به خدا و اما باشد مقالات من كلمات فصیحه ی عجیبه ای كه ادراك و حس شما از آن دور است و نیستید شما ارباب حس و طبیعت از اهل او و اهلیت فهم و ادراك با اولوالالباب باشد و ارباب عقول دارند نه غیر ذوی العقول. قوله تعالی: (لهم اعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها و لهم قلوب لا یفقهون بها اولئك كالانعام بل هم اضل)[5] یعنی آن جماعت چشم و گوش و دل فهم معانی حقه و كمالات صادقه را ندارند، مثل چهارپایان بلكه اینها جاهلتر و بی مدرك ترند از چارپا، زیرا كه چشم و گوش و عقل را دارند و نمی فهمند، مثل كسی كه در روشنایی آفتاب باشد و چیزی را نبیند و چهارپا مثل كسی است كه در تاریكی با شدت و نبیند.

«ویل امه كیلا بغیر ثمن لو كان له وعاء (و لتعلمن نباه بعد حین)[6]. »

یعنی در فریاد و فغان مرگ باد مادر مكذب من و من به كیل و پیمانه به او می بخشم

[صفحه 371]

جواهر علوم حقه را، بدون توقع قیمت و بها، اگر ظرف تحمل آن را داشته باشد، نه اینكه به قیراط و حبه بفروشم لوای دانش را و هر آینه در روز قیامت خواهد شنید صدق قول مرا و خواهد چشید جزای تكذیب مرا.

[صفحه 372]


صفحه 370، 371، 372.








    1. در نسخه های دیگر نهج: و من خطبه، و چنانكه از «اما بعد» برمی آید این سخن خطبه بوده است.
    2. یعنی به درازا بكشد.
    3. در متن چنین است و باید «نداشتند» باشد.
    4. در هر سه نسخه چنین است و در نسخه های دیگر نهج: تقولون علی یكذب.
    5. الاعراف / 179، شارح چون آیات را ظاهرا از حفظ نوشته، غالب با اصل برابر نیستند. آیه ی فوق بدین شرح است: لهم قلوب لا یفقهون بها... الخ.
    6. ص / 88.